1st New World, Dhaka 15538087991 [email protected]

خرد کردن پاره شدن و مواج

خرد کردن پاره شدن و مواج

Persian: خرد کردن و پاره کردن WordReference Forums

2013年4月15日  Hi An Iranian lady recently used the expression “خرد کردن”. When I asked her if it meant “پاره کردن”, she said, “تیکه تیکه کردن” (if I remember rightly)...

خرد کردن مواج پاره شدن

آموزش تمیز کردن کفش جیر جیر، پارچه ای لوکس است که در کیف های دستی، لباس، مبلمان و کفش از آن استفاد می شود. جیر، چرم ظریفی است که به گرد و غبار، خاک و پاره شدن بسیار حساس است.

معنی خرد شدن - لغت‌نامه دهخدا - لام تا کام

معنی خرد شدن . [ خ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه شدن . بپاره های کوچک شکستن . (یادداشت بخط مؤلف ). شکستن بقطعات خرد. صِغَر. (دهار). انفراک . (یادداشت بخط مؤلف ) : سؤال منکر را پاسخ آنچنان دادم

معنی شکستن لغت‌نامه دهخدا واژه‌یاب

شکستن . [ ش ِ ک َ ت َ ] (مص ) چیزی را چندین پاره کردن و خرد کردن و ریزریز کردن . (ناظم الاطباء). خرد کردن . قطعه قطعه کردن . پاره پاره کردن . کسر. اشکستن . بشکستن .

fragment - معنی تخصصی در دیکشنری آبادیس

معنی: خرده، تکه، قطعه، پاره، باقی مانده، قطعات متلاشی، ریز کردن، خرد کردن، قطعه قطعه کردن، متلاشی شدن. معانی دیگر: (تکه یا جزئی که از چیزی کنده یا جدا کرده باشند) تکه، بریده، جز، (اجزا)، بخش ...

پیتاژ مو چیست؟ نحوه پیتاژ کردن مو چگونه ...

2021年7月7日  قیچی پیتاژ چیست؟. قیچی پیتاژ یا همان قیچی اسکراب ابزاری است مخصوص پیتاژ کردن مو. این وسیله باعث می­‌شود جای قیچی روی مو نماند و در نتیجه حالتی طبیعی روی موها ایجاد شود. از این ابزارها ...

پاره کردن in English - Persian-English Dictionary Glosbe

Translation of "پاره کردن" into English. tear, lacerate, pull are the top translations of "پاره کردن" into English. Sample translated sentence: بعد باز در اتاق بشتاب دوید هرچه دید پاره کرد یا شکست. ↔

پاره شدن in English - Persian-English Dictionary Glosbe

Check 'پاره شدن' translations into English. Look through examples of پاره شدن translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.

معنی پاره لغت‌نامه دهخدا واژه‌یاب

گفت شلغم پاره باید کرد خرد پاره کرد آن خادم آنرا پیش برد. عطار. - گز نکرده پاره کردن ؛ نااندیشیده کاری کردن . - پاره ٔ آجر ؛ چارکه و هر نوع شکسته آجر. - پاره ٔ آرد ؛ اوماج .