معنی معدن فرهنگ فارسی معین
معنی واژهٔ معدن در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب
1st New World, Dhaka 15538087991 [email protected]
معنی واژهٔ معدن در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب
معنی واژهٔ معادن در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب
معادن. [ م َ دِ ] ( ع اِ ) ج ِ معدن به معنی کان جواهر از زر و سیم و جز آن. ( آنندراج ). کانها. ج ِ معدن که به معنی کان است. ( غیاث ) : معادن پس نبات آنگاه حیوان به هم بستند یکسر عهد و پیمان.
معدن جایی ست که از آن مواد معدنی استخراج می شود. معدن همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: • معدن ( بافت ) • معدن ( بایبورد) • معدن ( تربت حیدریه ) • معدن ( شاوشات) • معدن ( کیار )
معدنکاری یا برداشت کانیها به عمل استخراج کانیهای ارزشمند یا دیگر مواد از زمین و معمولاً از معادن گفته میشود. موادی که از این کانسارها بهدست میآید شامل فلزات، زغالسنگ، شیل نفتی، سنگهای قیمتی، الماس، سنگ آهک، سنگ نمک، طلا، نقره، پتاس، شن، خاک رس و موادی از این دست میشود. معدنکاری برای بهدست آوردن هر مادهای که نمیتوان از طریق فرآیندهای کشاورزی رشد داد، یا بهطور مصنوعی در آزمایشگاه یا کارخانه تولید کرد، لازم است. در یک تعریف کاملتر معدنکاری شامل برداشت هرگونه منبع تجدیدناپذیر مانند نفت، گاز طبیعی یا حتی آب نیز میشود.
فرهنگ فارسی معین. (مَ دَ یا دِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مرکزچیزی . 2 - جایی در زیر یا روی زمین که در آن فلزات یا سنگ های مخصوص انباشته شده . ج . معادن . Multilingual Dictionary.
محضن . [ م ُ ض ِ ] (ع ص ) ذلیل کننده . خوارکننده . نکوهنده . (ناظم الاطباء). عیب کننده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه حق کسی را ببرد. (ناظم الاطباء). برنده ٔ حق . (از منتهی الارب ).
معادن . [ م َ دِ ] (ع اِ) ج ِ معدن به معنی کان جواهر از زر و سیم و جز آن . (آنندراج ). کانها. ج ِ معدن که به معنی کان است . (غیاث ) : معادن پس نبات آنگاه حیوان. به هم بستند یکسر عهد و پیمان . ناصرخسرو.
معنی واژهٔ معادن در فرهنگ فارسی عمید به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب
معنی واژهٔ معدن در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب